تنهایی
سه شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ۰۲:۳۸ ب.ظ
می جنگم
خون بازی لخته های خون بار درد را
آهسته می روم، می سپارم آغوش را
گاه درد، می نشینم
ویران می شوم در گویش سرخ قطرات
آرام آرام
در سوزناک لحظه های فردای سرانجام
جاری می شود
همراه آبی که می رود.
۹۱/۱۱/۱۷